شهیدان از می توحید مستند / شهیدان سرخوش از جام الستند نمردند و نمی میرند هرگز / شهیدان زنده ی جاوید هستند . . . هفته دفاع مقدس گرامی باد
هشت سال دفاع و مقاومت خستگی ناپذیر نظام اسلامی در برابر رژیم بعث، از بزرگ ترین حوادث تاریخی است که هرگز فراموش نخواهد شد. این جنگ، در جنگ تاریخی دو جبهه کفر و اسلام ریشه داشت. از این رو، باید فراتر از نگاه ملّی و منطقه ای به اهداف، ثمرات و نحوه عملکرد دو طرف جنگ، نظر افکند. این جنگ از حالت جنگ میان دو کشور همسایه، به شکل جنگی بزرگ میان انقلاب و همه مخالفان آن، اعم از ابرقدرت های شرق و غرب و وابستگان آنها درآمده بود.
در 31 شهریور 1359 که رژیم صدام، تهاجم سراسری خود را به ایران سامان داد، هرگز بر این پندار نبود که مردم ایران برای دفاع از مرزهای دین و سرزمین و شرافت خود به پاخیزند و چنان حوادثی را بیافرینند که دنیا در طول تاریخ به خود ندیده است. مردم ایران در هشت سال دفاع مقدس، در نبردی اعتقادی، دشمن را از دست اندازی به حریم باورها و اعتقاداتشان بازداشتند و کشور را از پاره پاره شدن و انقلاب را از خطر نابودی رهانیدند.
و ما به بهانه گرامی داشت جان فشانی بهترین عزیزانمان چند متن زیبا با موضوع دفاع مقدس را تقدیمتان می کنیم .
شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
کجایید ای شهیدان خدایی؟
بلاجویان دشت کربلایی
***
شهادت را نه در جنگ، در مبارزه می دهند…!!!
ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم، غافل که شهادت را جز به اهل درد نمی دهند…
***گمنامی تنها برای شهرت پرستان درد آور است و گرنه همه اجرها در گمنامیست.
***
محکمه خون شهداء محکمه عدلیست که ما را در آن به محاکمه می کشند..
***
ای دل ! تو چه می کنی؟ می روی یا می مانی؟
داد از آن اختیار که تو را از حسین (ع) جدا کند !.
***
آری خروش جاری اروند باقیست …
این جاده، این پوتین، این سربند باقیست …
***
ای دوست به حنجر شهیدان صلوات / بر قامت بی سر شهیدان صلوات
***
خدا می داند اگر پیام شهدا و حماسه های انها را به پشت جبهه منتقل نکنیم گنهکاریم.
***
شکر لله شیعه ای نامی شدیم
اهل جمهوری اسلـــامی شدیم
از خمـینی درس عشق آموختیم
در تنور جنــگ و جـــبهه سوختیم
بــیــعتـی کـردیم بـا ســیـد عــلی
راه حـق در قول و فـعلش منـجلی
***
ای دشمن حق ما دلیر و حق پرستیم
برگرد ! تا سربند یا زهـرا (س) نبستیم
***
چشم پاک دختری از جملهای تر مانده است / چشمهای پاکش اما خیره بر در مانده است روی دیوار اتاق کوچک تنهاییاش / عکس بابایش کنار شعر مادر مانده است . . .
یاد و خاطره شهیدان گرامی باد
***
باز هم در دل جنون آغاز شد / زخم میدان های مین ابراز شد
باز هم مجنون لیلایی شدیم / بعد عمری باز شیدایی شدیم . . .
هفته دفاع مقدس مبارک
***
باید بهشتی وار در راه خدا رفت / اینگونه در راه حسین سر جدا رفت
باید چو چمران رفت تا اوج رهایی / در باغ آتش سوختن همچون رجایی . . .
شهادت را نه در جنگ، در مبارزه می دهند…!!!
ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم، غافل که شهادت را جز به اهل درد نمی دهند…
***
روییده زتربت شهیدان، گل سرخ / پیغام شهید است به دوران، گل سرخ
تا جان دگر فدا کند رهبر را / روییده هزار باغ و بستان، گل سرخ . . .
***
ای روشنای خانه امید، ای شهید / ای معنی حماسه جاوید، ای شهید
چشم ستارگان فلک از تو روشن است / ای برتر از سراچه خورشید ای شهید
یاد شهیدان دفاع مقدس گرامی باد
***
ای شهیدان ، عشق مدیون شماست / هرچه ما داریم از خون شماست
ای شقایق ها و ای آلاله ها / دیدگانم دشت مفتون شماست . . .
***
دید در معرض تهدید دل و دینش را / رفت با مرگ خود احیا کند آیینش رارفت و حتی کسی از جبهه نیاورد به شهر / چفیه و قمقمه اش کوله و پوتینش را . . .
***

ما بر سر پست انقلابیم اکنون / خفتن سر پست اشتباهی است بزرگ . . .
***
کبوتر و دو پلاک و دو ساک خالی تو / دلم دوباره گرفته زبیخیالی تو
تو التماس نگاه کدام پنجرهای / که نقش بسته نگاهم به طرح قالی تو . . .
***
سری که هیچ سرآمدن نداشت، آمد / بلند بود ولیکن بدن نداشت آمد
بلند شد سر خود به آسمان بخشید / سری که بر تن خود، خویشتن نداشت آمد . . .
***
چفیهی من بوی شبنم میدهد / عطر شبهای محرم میدهد
چفیهی من، سفرهی دل میشود / جمعه، با مهدی، مقابل میشود . . .
***
در سینهام دوباره غمی جان گرفته است« امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است »
تا لحظهای پیش دلم گور سرد بود
اینک به یمن یاد شما جان گرفته است
***
تا کی دل من چشم به در داشته باشد؟ / ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد
آن باد که آغشته به بوی نفس توست / از کوچه ما کاش گذر داشته باشد . . .
وصف شورانگیز شهریار از قنوت رهبر انقلاب + تصاویر

استاد شهریار در تعریف شعر و شعر شاهكار مردم میگوید: حقیقت شعر، حرفی است كه از دل بر بیاید و در دل بنشیند من در این دوره انقلاب، از این شعر، شاهكارتر ندیدم كه، این جمعیت یكدفعه فریاد میزنند: خدایا. خدایا. تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما
به گزارش سایت مركز اسناد انقلاب اسلامی، سرزمین ایران در تمام اعصار، مهد پرورش و بالندگی شاعران و عارفان بسیاری بوده است. به جرات می توان گفت كه این سرزمین، موعود و قبله گاه بیشتر عارفان و سالكان در قرن های گذشته بود
آذربایجان، سرزمینی پرآوازه در عرصه فرهنگ و ادب است كه از شمس تا شهریار را به عنوان ستارگانی ماندگار در ادبیات در خود جای داده و جلوهگری میكند.
به روایت تاریخ، آذربایجان، محل پرورش شاعران نامی چون "قطران”، "خاقانی”، "نظامی”،"شیخ محمود شبستری”، "استاد سید محمد حسین شهریار”، "پروین اعتصامی” و یادآور جوشن اندیشهای "مولانا” و "شمس تبریزی” و ظهور اسلام شناسان برجستهای،”نظیر علامه امینی”، "علامه محمدحسین طباطبایی”، "علامه محمد تقی جعفری” و چهره های برجسته سیاسی و فرهنگی و آزادیخواهانی مانند، "ستارخان” سردار ملی و "باقرخان” سالار ملی، "شیخ محمد خیابانی” و سرزمین شهدای محرابی چون "آیتالله شهید مدنی” است. دانشمندان برجسته ای چون "پروفسور هشترودی”، "پروفسور عدل” و هنرمندانی مانند، "اقبال آذر” معروف به "سلطان آواز ایران” و "غلامحسین بیگچه خانی”، "فرنام” و پیشتازان تئاتر نوین ایران نیز از این دیار برخاستهاند.
استاد محمدحسین شهریار از جمله مشاهیر و مفاخر ارزشمند فرهنگ ادب ایران اسلامی است كه در جایگاه برترینهای شعر و ادب گهربار ایران جای دارد، بیتردید وی در قرن اخیر آئینه تمامنمای فرهنگ و هویت اصیل ایرانی است. استاد شهریار كه برخاسته از خاك پاك آذربایجان است از منظرهای گوناگون نماد و سمبل هویت اصیل ایرانی مردم این خطه است. آذربایجان كه همواره مدافع هویت و اصالت ایرانی و ایرانیان بوده است بزرگان و فرزانگان آن پرچمدار این جبهه دفاع بودهاند. استاد شهریار در شعر و ادب معاصر آذربایجان از جمله این فرزانگان است كه با شعر و ادب به مصاف نبرد با بیگانگان و بیگانهگرایان آمد.
در طول تاریخ ادبیات هر كشوری، شاعران و نویسندگان كم شماری هستند كه بهسان ستونهای استوار، آسمان آن سرزمین را بر سر انبوه شاعران و نویسندگان دیگر نگه میدارند. چنین نوابغی هر چند سده یك بار ظهور میكنند و تاریخ ادبیات یك ملت نیز برای ظهور چنین نوادری به ادوار مختلف تقسیم میشود. شاعران بزرگی چون نظامی گنجوی، خاقانی شروانی، مولوی، صائب تبریزی و... از اركان شعر به شمار میروند و نقش اساسی در پیدایش ادوار مهم ادبی داشتهاند. در كنار این نوابغ شعر و فرهنگ، استاد شهریار از جایگاه ویژهای در شعر و ادب ایران و آذربایجان برخوردار است. گواه این ادعا نیز علاوه بر خلق اشعار زیادی به زبان فارسی، آثار تركی وی است.
مهمترین ویژگی و امتیاز شهریار نسبت به سایر شعرای بزرگ در این است كه اشعارش مورد توجه خاص و عام بود. از كودكان روستایی كه حیدر بابا را زمزمه میكنند تا فرهیختگان كه در دقایق و لطایف اشعار وی به تفحص میپردازند، مسحور زیبایی و لطافت كلام شهریار هستند.
سخنسنجان امتیازی منحصر به اوست. با این حال زمانی كه در سال1381 سالروز وفاتش را به نام روز ملی شعر و ادب ایران نامگذاری كردند اكثر روزنامهها و نشریات، با درج مقالاتی سعی در تخریب شخصیت جهانی شهریار داشتند و معتقد بودند كه مناسبت روز ملی شعر و ادب ایران باید از میان شاعران فارسی زبان دیگری همچون فردوسی، حافظ، سعدی و... انتخاب شود. این گروه از ادبا و صاحبنظران(!) در توجیه ادعاهایشان، اشعار شهریار را از لحظ سبك شعری و محتوای شعری غیرقابل مقایسه با اشعار این شاعران پارسی گوی میدانستند ولی غافل از این بودند كه مهمترین عامل ماندگاری شعر شهریار جامعیت و تنوع شعر او است. شعر شهریار مخصوصاً غزلیاتش به خاطر تنوع موضوع و طرح مسائلی كه در گذشته معمولاً در قالبهای دیگر شعر فارسی از جمله قصیده و قطعه و مثنوی مورد توجه واقع میشد،
درخور بررسی و تحلیل است. شهریار نه تنها در شیوه كلاسیك و موسوم ادب فارسی حق سخنوری را ادا كرده، بلكه در اسلوب شعر فارسی نیز اعجازی اعجاب انگیز نشان داده است. جهان بینی فلسفی، نگرش اجتماعی، جلوههای عاطفی، ذوقی و هنری اسلوب متین و استوار شاعری درعین حال لطافت و ظرافت خاص او در آثاری چون: هذیان دل، ای وای مادرم، نقاش، پیام اینشتین و... منتقدان شعر فارسی را دچار حیرت و سرگشتگی كرده است و به یقین بعضی از این آثار در صورت شرح و بسط، تبدیل به گنجینهای جاودانه میشود. جامعیت و تنوع در شعر شهریار و نیز انسانیت شهریار، وی را به شاعری مردمی و محبوب تبدیل كرد و نامگذاری سالروز وفاتش به روز ملی شعر و ادب شاید كوچكترین كار در حق این شاعر متعهد و مردی است.
شهریار شاعری عاشق بود كه شعر او جلوهای از پاكی وجود و تبلور حقیقی احساس بود. با آن دلی كه غزال چابك دشتهای غزل بود، میخرامید و چشم زیبا دوست «شاعری» را به خود وا میداشت. آنجا كه در دامـن دلانگیز «حیدر بابا» طنین میافكند، دل هر عاشق وارستهای به آن سو میشتافت. او در سیر پر دامنه خویش، در سلوك عاشقی تا بدان جا پیش رفت كه سزاوار دریافت خرقه از دستان مرشد طریقت گشت؛ اما فروتنی و خاكساریاش او را به عالم شاعری فرا خواند. روح پر تلاطم و پر تكاپوی نغز پرور او را میستاییم.
استاد سید محمدحسین بهجت تبریزی، شاعر پرآوازه معاصر ایران است كه در شعر خود به «شهریار» تخلص میكرده و با چیرگی تمام به زبانهای «فارسی» و «تركی» شعر میسروده است. نفوذ معنوی كلام شیرین این شاعر از یك سو در همه جای سرزمین پهناور ایران بر سراچه دل كوچك و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان نشسته و هر ایرانی غزلی، قطعهای و یا لااقل بیتی از «شهریار» بر لوح خاطر خویش سپرده است و از سوی دیگر آوازه شهرت این عاشق دلسوخته از فراسوی مرزهای ایران به سرزمینهای دیگر و به ویژه كشورهای ترك زبان رسیده و سخنان دلنشینش روشنی بخش دل شیفتگان گشته و هر ترك زبانی كه منظومه «حیدربابای» او را شنیده منقلب گشته و بر روح لطیف و دل با صفا و هنری همتای او آفرین گفته است.
استاد محمدحسین شهریار را به سبب غنا و استحكام شعری، تنوع آفرینشهای هنری و از همه مهمتر جاذبه، نفاذ و رواج كلام میتوان یكی از بزرگترین شاعران قرن حاضر ایران دانست. در قلمروی نقد ادبی ایران از دیرباز سخن سنجان نكتهپرداز همه از یك دل و یك زبان، لب به تحسین شهریار گشودهاند. ملك الشعرای بهار با عنایت به اشعار شهریار درباره شخصیت او میگوید: «شهریار نه تنها افتخار ایران است بلكه افتخار مشرق زمین به شمار میرود.»
*به خدا ملك دلی نیست كه تسخیر نكردی
استاد شاعرى كه سالها با یكهتازى در میدان توحید و وادى عرفان ثمره اشعارش هم اكنون زینتبخش محافل خاص و عام ماست. رند پیر عالمسوزى كه هبه شهریاریش را از كف عطاى خواجه شیراز برگرفته بود و همچون مراد خود زمزمه غزلهایش عشق را در رگها به جوش مىآورد، گرانقدرى كه غزل على اى هماى رحمتش او را فارغ از زمان و مكان نمود و در ابتداى ابد و انتهاى ازل جایش داد.
امروزه در پهن دشت سرزمین ایران كمتر جایی را میتوان یافت كه نام و نشانی از سرودههای شهریار در آن نباشد و شمار اندكی از مردم با سواد را میتوان دید كه بیتی، قطعهای و غزلی از شهریار را بر لوح خاطر نسپرده باشند و این نشانهای است از نفوذ معنوی كلام شاعر بر سراچه دل آشنا و بیگانه.
نام «شهریار» فرزند نامدار تبریز سالها است كه از مرزهای ایران گذشته و در چهار گوشه گیتی هر جا كه از ادب فارسی و زبان حافظ، سعدی و فردوسی سخن میرود از لاهور و كشمیر و پیشاور و كراچی تا مدرسه السنه شرقیه پاریس و مكتب شرقی و آفریقایی، از فرانكفورت و...تا راهروهای دانشگاه هاروارد، زبانزد پارسی شناسان است و دیر زمانی است كه نام شهریار با حدیث ادب معاصر ایران عنای بر عنای میرود و شعر فارسی با دیوان و آثار شهریار پیوند استوار و ناگسستنی دارد.
امروز به جرأت میتوان گفت «شهریار»از برجستهترین مظاهر جهان شعر و پر فروغترین ستارگان آسمان ادب ایران به شمار میرود و آنان كه ادبیات شیرین فارسی را نیك میشناسند وی را نظامی، سعدی و حافظ امروز میخوانند و آثار وی را از نظر رعایت نكات اخلاقی، عرفانی و برانگیختن غرور ملی،حسن میهن پرستی و نوعدوستی گل سرسبد ادبیات معاصر میدانند.
ولیكن آنچه در این میانه گفتنی است، این است كه «شهریار» نیز به مانند هر انسان اندیشهورز در راستای آفرینشهای هنری خود با افت و خیزهایی روبرو بوده و در گذرگاه حیات خویش فراز و نشیبهای بسیاری را دیده و از پیچ و خمهای دور و درازی گذشته تا راه خود را در جهت حركت استكمالی و خلق آثار و سرودههایی جاودانه و ماندگار یافته است.
استاد ملك الشعرای بهار او را بداعت شاعری نه تنها افتخار ایران بلكه افتخار عالم شرق میداند.
شرح شورانگیز عشق
استاد ملكالشعرا بهار او را بداعت شاعری نه تنها افتخار ایران بلكه افتخار عالم شرق میداند.
«سید محمدحسین بهجت تبریزی» متخلص به «شهریار» فرزند «حاج میرآقا خشگنابی» كه از وكلای درجه اول تبریز و از دانشمندان اهل قلم و ادب بود در سال 1286 شمسی هجری در تبریز متولد شد.
مسقط الراس اصلی خانواده او قریه خشگناب در بخش «قرهچمن» آذربایجان است، شاعر ایام كودكی را كه مصادف با انقلابهای تبریز بود، در قرا شنگولآباد و قیش قرشاقو خشگناب به سر برد و خاطرات شیرین بسیاری از آن نقاط دارد.
شهریار تحصیلات خود را با قرائت گلستان و نصاب در مكتب آن قریه و پیش پدر آغاز كرد و در همان اوان با دیوان حافظ كه همواره در دسترسش بوده آشنایی پیدا كرد به طوری كه میگوید «هر چه دارم از دولت حافظ دارم».
بعد از گذراندن دوره سیكل در مدرسه متحده و فیوضات در سال 1300 به تهران رفت و تحصیلات متوسطه را در دارالفنون به پایان رساند و وارد مدرسه طب شد، پس از پنج سال تحصیل كمی قبل از اخذ دیپلم دكترا مدرسه را ترك گفت و مدتی در تهران بود تا اینكه بالاخره در سال 1310 وارد خدمت شد.
,پرونده ویژه ضرورت مدیریت جامع فرهنگی:
به گزارش بولتن نیوز، مدیریت جامع فرهنگی عنوان پرونده ای بود که حدودا یکسال پیش طی مطالبی در رویش نیوز به آن پرداخته شد. حجم و گستره وسیع این پرونده، همکاری نکردن برخی مسئولان مرتبط و دخیل در موضوع و برخی مسائل دیگر باعث شد تا تحریریه ی سایت نتواند کار این پرونده را به سرانجام برساند. اینک و پس از این وقفه نسبتا طولانی و به جهت اهمیت زائد الوصف این مسئله و غفلت سنگین مسئولان و جامعه در این موضوع رویش نیوز قصد دارد در مطالبی این ضرورت را در عرصه فرهنگی کشور تبیین نماید.
رویش نیوز- پرونده ویژه ضرورت مدیریت جامع فرهنگی: انسان موجودی چند بعدی است به قول شهید مطهری همزمان که انسانی در گوشه ای نشسته است هم می توان در وی فرشته ای خوب روی و نیکو سرشت مشاهده کرد و هم درنده ای که وحشی ترین حیوانات هم به پای او نمی رسند. یکی از وظایف دین ایجاد تعادل در میان همین ابعاد مختلف انسان است. به پرتوه ی همین وظیفه، یکی از فلسفه های تشکیل حکومت اسلامی نیز در همین موضوع خلاصه می شود. درواقع آنچه وجه تمایز یک حکومت دینی و یک حکومت غیر دینی است فراهم کردن شرایط رشد و کمال روح آدمی است برای رسیدن به کمالی که خدا برای انسان ها در نظر گرفته است و الا صرف رسیدن به نیازهای مادی آدمی مثل خواب، خوراک و ... که در حکومت های غیر دینی هم وجود دارد. فراهم کردن شرایط برای نیل به آزادی معنوی انسانهاست که حکومت دینی را از حکومت غیر دینی متمایز می ساز و سوالی که اینجا باید مطرح نمود این است که وضعیت "آزادی معنوی"در جامعه ما چگونه است؟
اما موضوعی که انگیزه اصلی نگارش این یادداشت شد وضعیت یکی از ابعاد مهم و تاثیرگذار در بحث آزادی معنوی است. بعدی که اگر کنترل شده با آن برخورد نشود و دائما مورد تحریک و تشدید قرار گیرد به دیوی تبدیل خواهد شد که همه ی وجود فرد را تحت تاثیر خود قرار می دهد؛ بعد لذات و "تمایلات جنسی"آدمی. وقتی در ادبیات قرآن دقت کنیم ملاحظه می کنیم که نوع نگاه معجزه جاوید رسول گرامی اسلام در مورد این بعد از وجود آدمی بسیار محتاطانه است. قرآن وقتی می خواهد درباره انحرافات جنسی هشدار دهد چنین می فرماید: «وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنا إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبِيلاً»
روش قرآن در این زمینه "ولا تقربوا" است. قرآن نمی گوید زنا نکنید، می گوید نزدیک زنا نروید. اسلام می گوید برای اینکه گرفتار دام مفاسد مهلک قوه شهوت نشوید اصلا نزدیک مفاسد آن نشوید. شاید چرایی این صحبت قرآن این باشد که اگر آدمی وارد این گونه حیطه ها گردد دیگر خیلی توانایی کنترل خود را ندارد چرا که اینقدر دیو سرکش وجودش بر او مسلط می شود که دیگر حاکمیت مملکت وجودی وی به طور کلی با آن خواهد بود. شاید یکی از نتایج بسیار مهم این آیه شریفه این باشد که بین تغییر در "غلظت محرک های غرائز جنسی"بشر و وقوع مفاسد آن از قبیل روابط نامشروع و ... همبستگی شدیدی وجود دارد.
حال بگذارید با استفاده از این عینک به جامعه خود نگاه کنیم: باید اذعان نمود که متاسفانه این روزها فضای جامعه چه در خانه ها و چه در محیط بیرون از خانه یعنی فضا های عمومی فضای ناامنی از باب ازدیاد بیش از حد این محرک ها شده است. حمله شدید رسانه ای که متاسفانه در برخی موارد رسانه ملی هم آن را همراهی می نماید به همراه فضای مسموم مجازی که این روزها به طور ویژه جزئی از زندگی همه افراد خصوصا نسل حوان شده است به عنوان نا امن کنندگان اصلی سلامت اخلاقی جامعه و همراهی عناصری که از دو منبع اشاره شده تاثیر پذیرفته اند در قالب بی حجابی و بد پوششی به شدت غلظت محرک های جنسی جامعه را افزایش داده است و با استدلالی که ریشه قرآنی آن گفته شد انتظار می رود با افزایش هر یک درصد از غلظت این محرک ها شاهد اثر افزایشی چند درصدی در فساد های مرتبط با قوه ی شهویه باشیم. و این به معنای گرفتار شدن جامعه ی جوان ایران در چنگال دیوی که اگر بر وجود تک تک آحاد جامعه مسلط شود مولفه های هویت دینی و ملی جامعه ایرانی را با چالش اساسی مواجه خواهد ساخت. مولفه هایی چون حیا و پاکدامنی زنان، غیرت مردان، نقش کلیدی خانواده و... .
اجازه دهید برای گفته های خود شاهدی از سخنان رهبر انقلاب بیاورم:
"يكى از مسؤولان طراز اوّلِ كشور صهيونيستىِ غاصب اسرائيل، در سال 1380 توصيهاى به امريكاييها كرد. اين توصيه كاملاً در مطبوعات خارجى و اينترنت منعكس شد و امر پنهانى و مخفيانهاى نيست. توصيهى وى به امريكاييها اين بود كه بيهوده وقت خود را با عراق و كرهى شمالى و كشورهايى از اين قبيل تلف نكنيد. مسألهى اصلى شما ايران است. اگر خاورميانه را مىخواهيد، وقتتان را مصروف عراق نكنيد، سراغ ايران برويد؛ كانون و سرچشمه آنجاست؛ اما ايران مثل عراق و كرهى شمالى و افغانستان نيست كه بتوان با حملهى نظامى آن را تسخير كرد. نظام و حكومت اسلامى به مردم متّكى است، مردم آن را حفظ كردهاند. بايد كارى كنيد كه مردم آن را رها كنند.
راهش اين است كه مردم را با ترويج فرهنگ و ادبيّات غربى و فرهنگ و تربيت امريكايى، به واگرايى نسبت به دين و فرهنگ و سنّت و تاريخشان سوق داد. وقتى مردم اين تعلّقات را رها كردند، بعد از گذشت چند سال، بدون اينكه سرمايهاى صرف كنيد، با يك حمله و تحرّك احياناً نظامى مختصر مىتوانيد اين مانع بزرگ، يعنى نظام اسلامى را از سر راه برداريد!
پيش از اين در سالهای گذشته نيز، وقتى روستاها و شهرهاى افغانستان بر اثر موشكهاى امريكايى ويران مىشدند و ملّت مظلوم افغانستان زير بمباران امريكاييها دست و پا مىزد، يك استراتژيست نظامى امريكا گفت: اگر به جاى اين موشكها، براى جوانان افغان لباس زيرِ زنانه و وسايل شهوترانى و پوششهاى سبك غربى و امريكايى بفرستيد، بدون صرف اين هزينهها مىتوانيد افغانستان را تصرّف كنيد و خرج تسليحات در كيسهتان باقى مىماند! به جاى بمب و موشك و راكت، سىدىهاى پُرنوگرافى و منظرهها و ادبيّات مهيج شهوت را ميان آنها ترويج كنيد، آن وقت كار بر شما آسان مىشود."
شیب تند رشد این محرک های جنسی و عملکرد عموما منفعلانه و در بسیاری از موارد حتی عدم عملکرد دستگاه های مسئول در مورد این مسئله نشان از غفلت مسئولان در این زمینه است. این مسئله هم شامل دستگاه های تدوین کننده استراتژی شامل شورای عالی انقلاب فرهنگی، حوزه های علمیه و هم شامل دستگاه های پیاده کننده استراتژی ها شامل صدا و سیما، وزارت علوم، وزارت آموزش و و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و هم شامل دستگاه های قضایی و نظارتی مانند قوه قضاییه و نیروی انتظامی است. برای نمونه به دو مورد اشاره می شود:
1- چندین سال پیش رهبر معظم انقلاب در سخنان خود اقدام به طرح ایده ای با عنوان طراحی لباسی ملی کردند و فرمودند مرادشان از لباس ملی حرکت به سمت لباس هایی است که شاخص های فرهنگ دینی و ملی ما را داشته باشد. اگر چه وزارت ارشاد در این زمینه با تشکیل بنیاد ساماندهی مد و لباس اسلامی حرکت هایی انجام داده اما هنوز این مسئله خروجی عملی قابل مشاهده ای در بر نداشته است. هنوز در ویترین فروشگاه های عرضه کننده لباس خبری از حضور لباس ملی نیست. حتی هنوز ایرانیان یک برند که لباس هایی با چنین مشخصه هایی تولید کند نمی شناسند(ضعف دستگاه های تدوین کننده استراتژی و دستگاه های عملیاتی) از طرف دیگر اما گویا حرکات سازماندهی شده ای برای ارائه پوشش های نامتعارف در جامعه هم، با پاسخ در خور از سوی دستگاه های نظراتی مواجه نمی شوند که یک نمونه آن رواج پوششی به نام "ساپورت"در میان زنان جامعه است که به طور قطع با موازین شرعی و عرفی کشور در تضاد است ولی متاسفانه نه با فروشندگان و ترویج دهندگان این نوع پوشش برخوردی صورت می گرد و نه با کسانی که از این نوع پوشش در مجامع عمومی استفاده می کنند.
2- یکی از شاخصه های رشد یافتگی از دید جوامع غربی و مثلا سازمان ملل میزان ضریب نفوذ اینترنت و پهنای باند اینترنت در کشور های مختلف است. مسئولان کشور هم بر همین اساس و بر اساس نیاز کشور به بستر هایی که زمینه ساز تحقق مواردی چون دولت الکترونیک است این موضوع را در اولویت های کاری وزارتخانه مربوط قرار داده اند؛ بدون اینکه به موازات توسعه سخت افزاری، ایجاد پیوست های فرهنگی و بستر های نرم افزاری را نیز در این حوزه مورد توجه قرار دهند. متاسفانه اگر چه روز به روز بر مشترکین و ضریب نفوذ اینترنت در کشور افزوده می شود ولی هیچگاه رصد نمی شود که ورود این تکنولوژی به جمع خانواده های ایرانی چه اتفاقات ناگواری را در حال پی ریزی است. شاهد ادعای من کلمات پر تعداد جست و جو شده در بزرگترین موتور جست و جوی جهان یعنی سایت گوگل است و این یعنی فاجعه!
و باز به این سوالات توجه کنید:
چرا ایران یکی از کشورهای نخست در مصرف محصولات آرایشی در جهان و اولین کشور در منطقه است؟
علت رشد استفاده زنان از آرایش های غلیط در مکان های عمومی در میان جامعه ایران چیست؟
علت روی آوردن جامعه به پوشش هایی که مصداق بارز بد پوششی از نظر شرع مقدس چیست؟
علت رشد به تفاوتی در برخی مردان نسبت به پوشش بستگان زن درجه یک خود چیست؟
علت افزایش استفاده از مشروبات الکلی در جامعه ی ایرانی چیست؟
علت گرایش روز افزون به انجام عمل های زیبایی در جامعه ی ایرانی و خصوصا در میان زنان جامعه چیست؟
این سوالات اگر چه هر یک پاسخ خودشان را دارند اما باید گفت فارغ از دلایل آن ها یک نکته مسلم است: این موارد یعنی غلظت محرک های جنسی در جامعه در حال افزایش است و افزایش محرک های جنسی هم باز به رشد موارد طرح شده در سوالات بالا می انجامد واین یعنی در عرصه آزادی های معنوی یک فیدبک مثبت ناپایدار کننده در جامعه ما در حال رخدادن است در یک کلام دیو شهوت در جامعه ایرانی در حال بیدار شدن است و این یعنی در خوش بینانه ترین حالت، جامعه ای با معضلات اخلاقی تمدن غرب چشم انداز فرهنگی و هویتی جامعه ماست. البته خدای ناکرده در صورت بروز چنین فاجعه ای، آینده ای از جنس تمدن غرب در انتظار ما نیست. وضعیت در کشوری چون ایران که سالهاست به خاطر اهتزاز پرچم تشیع در آن و نیز رخدادی چون انقلاب اسلامی، خار چشم مستکبران عالم است احتمالا وضعیتی شبیه به مصر و یا سوریه ی امروز است. آری مردم کشور ما موحد و محب اهلبیت هستند اما خدا با هیچ کس پیمان اخوت نبسته است...
متن زير ترجمه بخشي از مصاحبه دكتر مايكل برانت معاون رئيس سابق سازمان سيا و عضو فعال بخش شيعه شناسي است و در كتابي با عنوان
"to divide and des olate theoloty a paln "
نيز در آمريكا به چاپ رسيده است كه آن را تقديم خوانندگان هيئتي مي كنيم :
عالم اسلام از قرن ها پيش تحت سلطه ي دولت هاي غربي بوده است گرچه در قرن گذشته اكثر كشور هاي اسلامي مستقل شده اند اما فرهنگ غرب بر سياست تعليم و فرهنگ آنها مسلط بوده است به ويژه آنكه نظام سياسي و اقتصادي اين كشورها توسط ما كنترل شده و مي شود . اكثر اين كشورها پس از استقلال توجهي به تمدن و فرهنگ اصيل خود نكردند و با همان فرهنگ و نظام وارداتي غرب جامعه خود را به پيش بردند در سال 1980 كه انقلاب اسلامي ايران به وجود امد و به مخالفت با سياست هاي ما برخاست ابتدا خيال كرديم كه اين حركت نتيجه و انعكاس طبيعي سياست هاي غلط و ناقص و فشار و خفقان شاه ايران بوده است و عناصر مذهبي از خستگي و دلزدگي توده مردم دارند بهره مي گيرند و ما مي توانيم بعد از بركناري شاه ايران افراد مورد نظر خود را روي كار آوريم و سياست هاي خود را تداوم بخشيم پس از گذشت دو سه سال اول با گروگان گيري ،حادثه طبس و رشد روز افزون انقلاب و آثار آن در كشور هاي لبنان ، عراق ، كويت ، بحرين و پاكستان ; مقامات بلند پايه ي سيا بر اين باور شدند كه انقلاب ايران فقط نتيجه و انعكاس طبيعي سياستهاي شاه نبوده است بلكه عوامل و حقايق ديگري نيز وجود دارد كه محكم ترين آنها يكي جمع بين رهبري سياسي ايران و مرجعيت مذهبي است و ديگري شهادت امام حسين (ع) نوه ي پيامبر اسلام در 1400 سال پيش . كه شيعه از قرن ها پيش با اقامه ي عزاداري و ذكر مصيبت با غم و اندوه آن را زنده نگه داشته است همين دو فاز است كه شيعه را از بقيه ي جوامع فعالتر و پر جنب و جوش تر ساخته است . در گرد همايي بزرگ مقامات سيا تصويب شد كه براي مطالعه ي اسلام شيعي و برنامه ريزي و كار روي اين پروژه شعبه ي جداگانه و مستقلي تاسيس شده با يك بودجه 40 ميليون دلاري پروژه شروع به كار كند.
1.جمع آوري اطلاعات (collection data)
2.اهداف كوتاه مدت ( target short term )
تبليغات عليه شيعه و راه اندازي آشوب هاي بزرگ شيعه و سني و ايجاد اختلاف بين انها تا توجه آنها به آمريكا و برنامه هايش نباشد .
3.اهداف دراز مدت ( target term long )
در مرحله اول محققين و كارشناسان به تمام جهان اعزام شدند ، پايان نامه ي دكتراي خود را حول محور هاي زير به پايان رساندند :
الف : كدام مناطق جهان شيعه هستند و چه قدر ؟ حالات و روحيات آنها و آداب معاشرت و عقايد آنها و اختلافهايي كه با هم دارند چيست ؟
ب : تضاد هاي داخلي شيعيان را چگونه مي توان تحريك كرد ؟
ج : اختلاف بين شيعه و سني را چگونه مي توان دامن زد ؟
دكترمايكل برانت مي گويد : بعد از نظرسنجي هاي اوليه و جمع آوري اطلاعات به مطالب زير دست پيدا كرديم :
مرجعيت شيعه سرچشمه اصلي قدرت شيعه است كه با پا فشاري بر اصول و با اعتقاد محكم از دين و تفكرات شيعه دفاع مي كنند . در تاريخ طولاني گذشته هيچ گاه با حاكم غير اسلامي بيعت نكرده اند با فتواي يك مرجع وقت آيت الله شيرازي انگليس نتوانست وارد ايران شود در عراق صدام با تمام توان و سعي خود نتوانست مركز علمي شيعه و حوزه ي نجف را با خود همراه كند و مجبور به بستن آن شد در حالي كه مراكز علمي در جهان هميشه با حاكم وقت همراهي كرده اند .در قم مركز ايران هم مرجعيت تخت ظلم شاهنشاهي را برچيد و با ابر قدرتي مثل آمريكا نبرد كرد در لبنان نهضت آيت الله موسي صدر ارتش هاي انگليس ، فرانسه و اسرائيل را مجبور به فرار از لبنان كرد بعد از بوجود آمدن اسرائيل بزرگترين مزاحمت ها براي ما به شكل و نام حزب الله به وجود آمد از همين چيز ها و قضايا به اين نتيجه رسيديم كه برخورد مستقيم و رودررو با شيعه ضرر زياد و امكان پيروزي كم دارد لذا بايد پشت پرده كار كرد و به جاي اصل قديم انگليسي ها كه « تفرقه بندازيد و حكومت كنيد » اصل ديگر «تفرقه بيندازيد و نابود كنيد » را پيش گرفت . مايكل برانت خلاصه اهداف دراز مدت را اين چنين ذكر مي كند :
افرادي را كه با شيعه اختلاف نظر دارند بايد عليه شيعه منظم و مستحكم كرد شايعه ي كفر شيعه ها را گسترش داد و آنها را با تبليغات منفي از جوامع جدا كرد بايد مطالب نفرت برانگيز عليه آنها نوشته شود و افراد كم سواد عليه شيعه تحريك شوند يك جبهه تمام عيار براي مقابله با مرجعيت شيعه ايجاد شود تا به عنوان ستون پنجم سيماي شيعه را مسخ كند
در همين رابطه دكتر برانت مي گويد :در مراسم عزاداري كه مردم به ياد واقعه كربلا جمع مي شوند يك نفر سخنراني مي كند و واقعه كربلا را بيان مي نمايد مستمعان گوش مي دهند و بعد از آن طبقه جوان سينه زني ميكنند اين سخنراني و اين مستمعين براي ما مهم تر هستند زيرا از همين عزاداري ها و مجالس در شيعه ها جوش وخروش و انگيزه بزرگ جنگ با باطل به خاطر حق بوجود مي آيد لذا ما از بودجه خود ده ها ميليون دلار براي به دست گرفتن سخنران ها و مستمعين اختصاص داديم تا در مرحله اول توسط افراد از خودشان (كه هم پول پرست هستند و عقايدشان سست است و هم هم خواستار شهرت و صاحب نفوذ و مؤثرند.) در عزاداري ها عرضه كنيم كارهايي كه بايد انجام داد :
1. به وجود آوردن و يا سرپرستي مداحان (كساني كه از آنها به عقايد شيعه معرفت ندارند.)
2. اضافه كردن سنت هاي نا درست و بدعت در عزاداري و ترويج رسم هايي كه با عقايد شيعه منافات دارد.
3. مطرح شدن سيماي عزاداران در جامعه به گونه اي كه شيعه يك گروه جاهل و توهم پرست معرفي شود كه عزاداري آنها از محرم موجب مزاحمت و اذيت مردم مي شود .
4. كمك مالي به افرادي كه بتوانند با نوشته ها و آثار خود عقايد و مراكز شيعه را هدف قرار دهند بنيان هاي شيعه را منهدم كنند و اعتقادات شيعيان را ساخته و پرداخته مراجع و علماي شيعه قلمداد كنند براي تشريح و اجراي اين گونه برنامه ها بايد پول هاي هنگفت خرج شود و مداحان به خوبي تشويق شوند ت شيعه كه مذهبي با منطق قوي است تبديل به يك مذهب و تفكر درويشي محض شود و از درون پوك و تو خالي همين كارها در بين مردم نفرت را بوجود مي آورد و تفرقه و چند دستگي گسترش مي يابد.
5. مطالب تحقيقي عليه مرجعيت شيعه جمع شود آنگاه اين مطالب كه توسط نويسندگان پول پرست و به ظاهر بي نام نوشته شده با هزينه هاي فراوان چاپ و نشر و توزيع شود و بين مداحان و عوام شيعه اين مطالب ساختگي پخش شده و با اين حركت تا سال 2010 ميلادي بحث مرجعيت به عنوان محور شيعه برچيده شود جمعيتي كه تا به امروز مانع اصلي راه دولت مردان بوده است به دست خود شيعيان نابود شود!
در آخر دكتر مايكل مي گويد : بعضي از اين برنامه ها اجرا شده و بعضي ديگر در حال پياده شدن است و مقداري از باقيمانده ي برنامه ها در آينده عمل خواهد شد.صفحه قبل 1 صفحه بعد